اوباما بارها در تبلیغات انتخاباتی خود اعلام کرده بود که درصورت پیروزی در رقابتهای انتخاباتی سربازان آمریکایی را از عراق خارج کرده و بر شمار نیروهای آمریکایی مستقر در افغانستان خواهد افزود. به موازات گسترش عملیات نظامی به توصیه برژینسکی، مشاور ارشد اوباما، مسئله مذاکره با طالبان هم به شکل جدی در دستور کار کاخ سفید قرار گرفت و اوباما امیدوار بود که در سایه سیاست چماق و هویج لشکر خستگیناپذیر پشتون را در افغانستان مهار کند. همزمان با این برنامهها اوباما پاکستان را نیز فراموش نکرد. اتاق مدیریت بحران کاخسفید به درستی این برآورد را از بحران افغانستان داشت که تحولات این کشور با اوضاع پاکستان ارتباط تنگاتنگی دارد و بدون توجه به آن نمیتوان به چشمانداز بحران در افغانستان امیدوار بود. لذا اوباما همواره بر مبارزه جدی با بنیادگرایان پاکستانی تأکید میکرد و هماکنون نیز بر تداوم این رویکرد تأکید دارد.
از سوی دیگر افکار عمومی افغانستان نیز در ابتدا بهرغم داشتن برخی دغدغهها از پیروزی اوباما خوشحال بودند چرا که در سایه توجهات اوباما تصور میشد که کمکهای بیشتری به افغانستان سرازیر شود و با افزایش حضور نظامی آمریکا در افغانستان و گسترش عملیاتهای ضدتروریستی، طالبان در موقعیت ضعف قرار گیرد ولی هماکنون و چهار سال بعد از قرار گرفتن اوباما و تیم همراهش در کاخ سفید افکارعمومی نهتنها در افغانستان بلکه در بسیاری از جوامع دیگر به این نتیجه رسیده است که اوباما در صحنه افغانستان چندان موفق نبوده است.
اوباما قطعا در سخنرانیهای انتخاباتی خود از مشکلات نبرد در افغانستان خواهد گفت و روی دو دستاورد مانور ویژهای خواهد داد؛ یکی شکار بنلادن در ابیتآباد پاکستان و دیگری خروج قطعی نیروهای آمریکایی تا سال2014 از افغانستان.
جدای از این مسائل اوباما حرف دندانگیر دیگری برای گفتن نخواهد داشت چرا که اکثر طرحهای او اعم از مذاکره با طالبان، کاهش تحرکات نظامی مخالفان مسلح، کاهش تلفات نظامیان آمریکایی و... همه با شکست مواجه شدهاند. با همه اینها اوباما از طرح انتقال مسئولیتها به نیروهای افغان و تسریع هرچه بیشتر پروژه حمایت کرده و از امضای پیمان استراتژیک با دولت کرزی هم به عنوان یک دستاورد تعبیر خواهد کرد ولی در کل رقبای جمهوریخواه او بر ناکامیها و نقایص عملکرد او در افغانستان بهطور کامل خواهند پرداخت و از شکست برنامهها و افزایش هزینههای جنگ انتقادهای جدی به عمل خواهند آورد که تا حد زیادی میتواند افغانستان را برخلاف دوره قبل به یک پاشنه آشیل برای اوباما مبدل کند.
با تمام اینها اوباما در قبال بحران یک خوششانسی بزرگ دارد و آن این است که تحولات افغانستان در سایه تحولات خاورمیانه و مخصوصا انقلابهای عربی تقریبا جایگاه و اهمیت چند سال گذشته خود را از دست داده است و از این بابت اوباما مانند دوره قبل به روی افغانستان اتکا نخواهد کرد، دلیل آن هم مشخص است ضرورتهای ژئوپلیتیک آمریکا این مسئله را ایجاب میکند که آمریکا بیشتر توانش را به خاورمیانه معطوف کند.
جدای از این مسئله خارج کردن 23هزار سرباز آمریکایی از افغانستان طی چند روز اخیر آنهم در معدود روزهای باقیمانده به برگزاری انتخابات ریاستجمهوری از دیگر تدابیر مؤثر اوباما برای جلب و جذب افکار عمومی آمریکا بود و بنابر آخرین نظرسنجیها اوباما هماکنون از رامنی چند درصد سبقت گرفته است و همین مسئله تا حد زیادی ناشی از بازی تقریبا زیرکانه او با کارت افغانستان در رقابتهای این دور از انتخابات ریاستجمهوری آمریکاست که قطعا ورق را به سمت دمکراتها برخواهد گرداند.